....
مــرد زندانــی می خنــدیــد.. .
شایــد بـه زندانـی بــودن خـویـش شـایـد هـم بـه آزاد بــودن مـا...
راسـتـی زنـدان کـدام سـوی میـلـه هـاســت؟؟
حکم اعدام بود....
اعدامی لحظه ای مکث کرد و بوسه ای بر طناب دار زد.
دادستان گفت:
صبر کنید آقای زندانی این چه کاریست؟؟؟
زندانی خنده ای کرد و گفت:
سلامتی طناب که نمیزاره زمین بیفتم
ولی آدم ها؟؟؟؟ بد جور زمینم زدند.
+ نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 23:53 توسط دختر لهون
|
سلام